مطلبی جالب درباره اصفهانی ها
مطالب عمومی و تخصصی از ایران و جهان

لینک دوستان

خبرنامه

آمار سایت

  • افراد آنلاین : 2
  • بازديد امروز : 30
  • بازديد ديروز : 6
  • آي پي امروز : 14
  • آي پي ديروز : 5
  • ورودی امروز گوگل : 0
  • ورودی گوگل دیروز : 0
  • بازديد هفته : 56
  • بازدید ماه : 222
  • بازدید سال : 1,229
  • كل بازديدها : 6,092
  • ای پی شما : 3.141.199.122
  • مرورگر شما : Safari 5.1
  • سیستم عامل :
  • كل کاربران : 0
  • كل مطالب : 53
  • كل نظرات : 0
  • امروز : جمعه 28 اردیبهشت 1403

اطلاعات کاربری

عضو شويد
فراموشی رمز عبور؟



عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

آرشیو

آخرین عناوین

اصفهانی ها سالیان سال برای! مسافران در کاروانسراهای اطراف شهرشان بدستور حاکم شهر آذوقه می گذاشتند و همیشه مسافرانی که از این شهر میگذشتند بصورت رایگان از این امکانات استفاده میکردند و این به شکل یک عادت و رسم ثابت در آمده بود تااینکه اصفهان دچار خشکسالی و قحطی شد و دیگر نتوانست آذوقه رایگان به کاروانسراها بفرستد و حاکم شهر هم دستور لغو این قانون را داد و همین شد که بعد از این مسافران که به آذوقه رایگان عادت کرده بودند، دم از خساست اصفهانیها زدند و این لطف مکرر آنان را بعنوان یک وظیفه و حق قانونی برای خود دانستند و مردم این شهر را خسیس معرفی کردند !!!

بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، تبریزی ها قیام کردند. شهر توسط شاه و استعمار انگلیس محاصره شد 6 ماه تمام شهر در محاصره بود. قحطی و کمبود غذا بیداد میکرد. اما مردم میهن پرست تبریز تسلیم نشدند. پیغام مردم شهر به محاصره کنندگان این بود: غذا تمام شده عیب ندارد یونجه میخوریم، یونجه هم تمام شود برگ درخت میخوریم ولی تسلیم نمیشویم. همه جا پیچید که ترک ها خر شدند!

زمان قاجار که زنها حق رفتن به مدرسه را نداشتند، اولین مردمانی که به دخترهایشان اجازه درس خواندن دادند رشتی ها بودند، وقتی این خبر به شهرهای دیگر رسید، مردم میگفتند رشتی ها چقدر بی غیرت هستند که دخترانشان را به مدرسه میفرستند! و این تاامروزه باقی مانده در حالیکه در زمان حمله خلفای اعراب به ایران همه جای ایران بزرگ زیر سلطه اعراب رفت به جز گیلان. آذرآبادگان شد آذربایجان، پارس شد فارس، سپاهان شد اصفهان... اما غیرت گیلک ها نگذاشت گیلان را جیلان کنند!!

یه روز یه ترکه اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. خیلی شجاع بود، یه روز یه رشتیه اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی ...یه روز یه لره اسمش کریم خان زند بود،نیک سیرت و عدالت پرور بود ..یه روز یه قزوینه اسمش علامه دهخدا بود، یه آدم منحصر بفرد ...یه روز یه اصفهانیه اسمش شیخ بهایی بود  که حکیم، عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب و مورخ بود... بیایید تا به اقوام مختلف ایرانی احترام بگذاریم و به ایرانی بودنمون افتخار کنیم!